...
می خوام عاشق بشم اما...
تب دنیا نمیذاره..
سر راه بهشت من
درخت سیب می کاره...
می خوام عاشق بشم اما...
تب دنیا نمیذاره..
سر راه بهشت من
درخت سیب می کاره...
كسي غير از تو با من نيست
خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست
كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته
يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته
فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم
كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم
خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن
شنيدم گرمه آغوشت
اگه ميشه منم جا كن..
خدایا امروز رو سپردم به خودت دستمو گرفتی آبرومو حفظ کردی..نجاتم دادی
خدایا امروز گفتم غلط کردم . قول دادم دیگه غلطمو تکرار نکنم...خدا به خودت قسم
دیگه تکرارش نمیکنم.خدا دلم گرفته از این زمین از این دنیا از این آدما ...از همه بیشتر
از خودم ...خدا کی منو میبری پیش خودت؟؟ خدا کی راحت میشم از این غصه ها ؟؟؟
خدا خودت که میبینی یک دنیا غم به دلمه یک تنه دارم روی کولم این کوله بار سنگین رو
میکشم.خدای مهربونم من غیر از تو هیچ کسی رو ندارم که دستمو بگیره ..خدا جون
تنهام نذار...تورو به بزرگیت قسم تنهام نذار...تورو به جلالت تنهام نذار...تو رو به اسمت
قسم تنهام نذار...خدا به تو پناه آوردم و از غیر تو یاری نمیخوام...خدایا دستمو محکم بگیر.
گم میشم توی این غبار...خدایا نگام کن..نگام کن...
شکرت خدا جونم
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری می باید.
سفری بی پایان
گم شدن تا ته تنهایی محض
هر کجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
و همینش کافیست.
خدا چه می خورد؟
چه می پوشد؟
و در کجا منزل دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ندایی آمد:
او غم بندگانش را می خورد.
گناهانشان را می پوشد.
و در قلب شکسته ی آنان ساکن است.
و همه ی مردم سوار شدند .
اما وقتی به بهشت رسیدند..
همگی پیاده شدند...
و فراموش کردند که ...
مقصد خدا بود نه بهشت.
هر گاه به بن بست رسیدم
مطمئن بودم که پشت این دیوار ...
خدا در انتظار من است....